حسین سالار قلبها
قرآن کریم آیات متعددی دربارة فضیلت «جهاد و شهادت» در راه خدا ذکر میفرماید که به ذکر پارهای از آنها میپردازیم.
در سورة بقره میفرماید: کسی را که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه او زندة جاوید است، ولیکن شما این حقیقت را در نخواهید یافت.1
در آیة مزبور سه نکته یادآوری شده است:
1.عدم کاربرد کلمة مرگ دربارة «شهدا» چه در گفتار و چه د رپندار.
2.حکم صریح و قاطع به حیات شهیدان بعد از «شهادت».
3.عدم درک نحوة حیات و زندگی شهیدان بعد از شهادت برای بازماندگان آنان.
معنی مرگ در اصطلاح متعارف، باطل شدن و قطع حیات مادی است، زیرا وقتی آثار محسوس زندگی که حرکت و فعالیت بدن است مشاهد نشود به نظر میرسد که حیات پایان یافته و لی واقعیت آن است که حیات و مرگ را با این حس ظاهری نمیتوان ادراک کرد، بلکه از دیدگاه قرآن حیات آدمی با از کار افتادن اندامهای جسمانی و از بین رفتن پیکر مادی خاتمه نمییابد و زندگی انسان بعد از رها شدن از کالبد خاکی در عالم برزخ ادامه مییابد و بویژه «شهدا» که از حیات والا و برتری به صراحت آیة شریفه برخوردارند. گرچه امروزه از نظر اکثر دانشمندان بقای روح به طور اجمالی مورد تأیید است، ولی بیتردید حقایق و واقعیات جهان پهناور هستی در محدودةنیروی ادراک و حواس ظاهری و محدود انسان نمیگنجد و آدمی قادر نیست همةحقایق و اسرار هستی را درک کند. پس، نباید آنچه را که از حوزة درک و حس او بیرون است انکار نماید و هرگز منطقی برای نفی آن نخواهد داشت و تنها راه درک واقعیات و اسرار هستی طریق وحی است که از پروردگار عالم مایه میگیرد.
آری، پدید آورنده و پروردگار هستی و انسان اعلان میفرماید که انسانهای آزاده و با کرامتی که در راه خدا و آرمانهای دین او خود را فدا کنند به محض رها شدن از کالبد مادی از حیات بس عالی در جوار رحمت حق برخوردار خواهند شد. بر پایة این باور و اعتقاد، شهادت و مفارقت بزرگمردان وادی ایثار بر بازماندگان و یاران نه تنها دشوار نخواهد بود، بلکه باعث آرامش خاطر آنان نیز میباشد زیرا آنان مورد تکریم خدا قرار گرفته و در جوار رحمت او به زندگی خود ادامه میدهند و علاوه بر حیات پرارزشی که «شهدا» بدور از حواس ما دارا هستند، ثمرة حیاتبخش آن در نسلهای آنان نیز تأثیر بسزایی خواهد داشت زیرا «شهادت» شهدا منطق و برهان عملی اسلام و نمایانگر حقانیت آیین محمدی در جوامع بشری است.
در این مورد عامّه و خاصّه حدیثی را از رسول اکرم (ص) نقل نموده که پیامبر گرامی فرمودهاند: هیچ کس از افرادی که وارد بهشت شده باشند آرزوی برگشتن به دنیا را نمیکند مگر «شهید» که آرزو دارد به دنیا برگردد و ده بار «شهید » شود و این به خاطر کرامتهایی است که «شهدا» در هنگام «شهادت» نزد خدا مشاهده مینمایند.2
در سورة آل عمران میفرماید « شما مسلمانان هرگز در کار دین سستی نکنید و نه از فوت غنیمت و متاع دنیا اندوهناک باشید، زیرا شما فاتح و پیروزمندترین و بلند مرتبهترین ملل دنیا هستید. اگر در ایمان ثابت و استوار باشید، اگر به شما (در جنگ احد) آسیبی رسید به دشمنان شما نیز (در بدر) شکست و آسیب سخت رسید چنانکه آنها مقاومت کردند شما نیز باید مقاومت کنید، این روزگار را به اختلاف احوال (گاهی فتح و غلبه و گاه شکست و مغلوبیت )میان خلایق میگردانیم که مقام اهل ایمان به امتحان معلوم شود تا از شما مؤمنان آن را که ثابت در دین است گواه دیگران کند.» 3
آیات مبارکة فوق در پی غزوة احد نازل شده و در این آیه به مؤمنین خطاب میکند: نباید شما سستی و ضعف در عزم و اراده به خود راه دهید و اگر موقّتاً پیروزی بر دشمن را از دست دادید، نباید اندوهناک باشید،زیرا اگر دارای ایمان استوار باشید برای همیشه برترید، چون همانند تمام موجودات عبودیت خدا را مینمایید و روش شما با نظام جهان هماهنگ است، و جهان و ذرات هستی یاوران شمایند. شما شاهدان و رهبران بر همةبشر هستید ،موقعیت شما در جهان و در کرة خاکی برتر و بالاتر است. شما وارثان زمین هستید و دشمنان شما گمراه و به وادی نیستی و فراموشی رهسپارند و این سنت جاریةالهی است که هم غالب و هم مغلوب باشید، ولی در نهایت پیروزی نهایی از آن شماست اگر بر شما مصیبت مرگ عزیزان و زخم و جراحتها وارد شد بر دشمنان نیز مثل آن بلا نازل شد و این اشاره به غزوة احد است که مسلمانان در آغاز جنگ غالب شدند و لشگر کفر پا به فرار گذاشتند و بسیاری به هلاکت رسیدند و پرچمشان بر زمین افتاد و دیگر کسی ازآنان نتوانست آن را حمل کند، تا آنکه از میان آنها زنی پرچم را برداشت و فراریها دور او گرد آمدند و هنگامی که میان سپاه اسلام اختلاف افتاد و عدهای سنگرها را رها کردند و به سوی غنایم شتافتند و فرمان رسول خدا(ص) را نقض کردند، مشرکین فرصت را غنیمت شمرده به لشگر اسلام یورش آوردند و به دنبال آن مصایب سنگینی برای سپاه اسلام پیش آمد.
آری، خداوند پیروزی را نصیب کسانی میکند که فقط برای او و به انگیزةالهی جنگ و جهاد کنند و هیچگونه توجهی به این دنیا نداشته باشند و چنانچه خالص نباشند خدا نیز آنان را یاری نمیکند و این سنت جاریةالهی است که حوادث روزگار را به سود و زیان مردم میگردانیم تا نیتها و انگیزههای مردم و ضعف و قدرت آنان آشکا رشود، زیرا خوشی و گشایش بعد از سختیها و ناخوشی و مصایب بعد از گشایشها و راحتیها، فلز نیک و بد انسانها را محک میزند و میزان خلوص و ناخالصی و مراتب تسلیم و سرپیچی و حالات یأس و امید و اطمینان را نمودار میسازد، و براستی تحول و گردش روزگار محک و معیار دقیق و خطاناپذیر است که امیرالمؤمنین (ع) فرمود: در تحولات زندگی جوهر و ذات انسانها بروز میکند.
چه بسیارند انسانهایی که در مواقع سختیها و مشکلات نیرومند و صبورند، ولی در روزگاران رفاه و نعمت سست و ضعیف و یا بالعکس، لیکن فقط انسانی میتواند هم در دوران بلا و دشواریها و هم در زمان آسایش و خوشیها شخصیتی ثابت و استوار داشته باشد که فلز وجودش را با گوهر ایمان عجین کند و دارای نفس مطمئنه شود.
چنین انسانی درک میکند که هر خیر و شری به اذن خدا میرسد و او منبع هر خیر و رحمت و جبران کننده هر نقص و شری میباشد. بنابراین، خداوند علیم و حکیم از باطن و نیت و انگیزه و اندیشة هر انسانی آگاه است و با گرداندن حوادث گوناگون روزگار نهان آنان را آشکار میسازد، زیرا خداوند مطابق علم خود آنان را به محاسبه نمیکشد بلکه محاسبه و حکم او بر مبنای آنچه که آشکار و واقع شده خواهد بود و آیات مزبور انسانها را از همین سنت الهی آگاه میسازد. بر اساس مفاد آیة شریفه خداوند «شهدا» را از میان مجاهدان فی سبیلالله انتخاب میکند و آنان را برای تقرب به درگاهش خالص میگرداند و همین شهدا را نیز شاهد و حجّت بر حقانیت دین خود در میان مردم قرار میدهد و از آنان طلب میکند که بر حقانیت آیین او ادای شهادت کنند؛ و گواهی خواستن خداوند از شهدا همین جهاد و کشته شدن در راه اوست، زیرا کسی که کلمةشهادتین را به زبان آورد او را گواه و شاهد نمیگوید مگر آنکه مفهوم و مقتضای کلمه را ادا کند. مفهوم شهادتین نیز همین است که غیر خداوند یکتا خدایی را نپذیرد و شریعت و قانون زندگی را تنهااز خدا و به وسیلة پیامبرش دریافت کند و به هیچ حکمی تن در ندهد مگر حکم رسول خدا و اهل بیت معصوم او را . و مقتضای چنین شهادتی این است که در راه خدا جهاد کند و اگر لازم باشد جان بازد تا شهید محسوب شود، یعنی شاهد درستی آیین خدا باشد و آنگاه خداوند او را گواه گیرد و او هم با تمام وجود حق شهادت را ادا کند.
و باز هم دربارة فضیلت «جهاد فی سبیل الله» میفرماید: «و چه بسیاررخ داده که پیغمبری جمعیت زیادی از پیروانش را در جنگ کشته شده است و با این حال اهل ایمان با سختیهایی که در راه خدا به آنها رسید مقاومت کردند و هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر به زیر بار دشمن فرو نیاوردند و راه صبر و ثبات پیش گرفتند، که خداوند صابران را دوست میدارد. آنها در هیچ سختی جز به خدا پناهنده نشده و جز این نمیگفتند که بار پروردگارا به کرم خود از گناه و ستمی که دربارة خود کردهایم درگذر و ما را بر محو کافران مظفر گردان. پس خداوند فتح و پیروزی در دنیا و ثواب در آخرت را نصیبشان گردانید که خدا نیکوکاران را دوست دارد.»4
تمثیل و تصویری که خداوند در این آیات برای پیروان اسلام میآورد فراگیر است و محدود به زمان و قوم خاصی نمیباشد و از این طریق میخواهد مسلمانان را به موکب اهل ایمان متصل سازد و ادب اهل ایمان را به آنها بیاموزد و با پیروان تمام انبیا آنان را پیوند دهد، و در دلهایشان استوار سازد که مسئلة عقیده و ایمان یکی است و همان است که در پرچم سپاه بسیار بزرگ ایمان ثبت شده است؛ واین لشکر توحید که در امتداد بعثت انبیای الهی و با رهبری آنان به ستیز و نبرد با باطل و فساد و کفر برخاسته و هرگز نفوس طیبةآنان از مصایب سنگین ضعیف و سست نشده است و ارادههای آهنین آنان از شداید و زخمها و جراحتها خدشهدار نشد و به دشمنان جزع نکردند و تسلیم نگردیدند، و شأن و شخصیت اهل ایمان در دفاع از دین در طول تاریخ چنین است.
محبت خداست که درد بیامان زخمها را آرامش میبخشد و درمان میکند. سپس به مراتب ادب آنها در برابر خداوند اشاره میفرماید که در هنگامة روبرو شدن باشدایدش که از هر چیزی انسان را غافل میسازد (ولی دل اهل ایمان را هرگز نمیتواند از توجه به خدا بازدارد) قبل از آنکه از خداوند طلب پیروزی و فتح نمایند و به خطا و لغزش و قصور و تقصیر خود در انجام وظیفة عبودیت اعتراف و طلب آمرزش و عفو الهی میکنند تا پاک و آمادة ورود به بهشت شوند، و حتی پیروزی بر دشمن را به خاطر خودنمیطلبند بلکه برای نابودی کفر و شرک.
By Ashoora.ir & Night Skin